۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

«هر هفته یک مسیحی در ایران دستگیر می‌شود»

به گفته یکی از کشیشان پروتستان ایرانی، طی حدود هشت ماه اخیر هر هفته یک مسیحی در ایران دستگیر شده است. طی روزهای گذشته نیز خبر دستگیری دو مسیحی منتشر شده که یکی از آنان از رهبران "کلیسای ایران" است.

 
یکی از کشیشان فعال استان تهران، کشیش بهنام ایرانی، در روز چهارشنبه ۲۵ فروردین ماه دستگیر شده است. بهنام ایرانی از رهبران "کلیسای ایران"، یکی از مهمترین شاخه‌های کلیسای پروتستان در ایران، است. به گزارش "شبکه خبر مسیحیان فارسی‌زبان"، نیروهای لباس شخصی جمهوری اسلامی وی را هنگامی  دستگیر کرده‌اند که با ده نفر از جوانان مسیحی ساکن کرج جلسه‌ای عبادی در کلیسایی خانگی داشته است. طبق همین گزارش، ماموران اطلاعاتی که مسلح به سلاح گرم بوده‌اند، همراه با تهدید حاضران در جلسه کشیش بهنام ایرانی را کتک زده‌‌اند و سپس او را به جایی نامعلوم انتقال داده‌اند.

"شبکه خبر مسیحیان فارسی‌زبان" می‌نویسد که ماموران اطلاعاتی از جوانان حاضر در جلسه در همان مکان بازجویی کرده‌اند و از تمامی افراد خواسته‌اند به پرسشهایی درباره مسیحی شدن خود و اینکه چه کسی آنان را تعمید داده است پاسخ دهند. همچنین حاضران را تهدید کرده و از آنان خواسته‌اند طی روزهای آینده به اداره اطلاعات کرج مراجعه کنند.

نگرانی پاپ از وضعیت مسیحیان در خاورمیانه

undefined

پیام پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک‌های جهان، در سفرش به قبرس، زندگی در ثبات و آرامش برای همه ساکنان خاورمیانه بود. به دلیل درگیری‌های دائمی و فشارهای روز‌افزون، تعداد مسیحیان ساکن این منطقه به‌طور مستمر کاهش می‌یابد.

صبح امروز (یکشنبه ۶ ژوئن / ۱۶ خرداد) رهبر کاتولیک‌های جهان آخرین مراسم نیایش را در پایان سفرش به قبرس به جا آورد. در این مراسم مذهبی حدود ۶۰۰۰ نفر از مسیحیان منطقه، کارگران مهمان فیلیپینی و سری‌لانکایی و همچنین مشتاقان دیدار پاپ، از دور و نزدیک تجمع کرده بودند. تعدادی از مارونی‌های مسیحی لبنان هم در این نیایش شرکت داشتند.

در نیایش امروز با حضور پاپ، طنین زبان عربی شنیده می‌شد. این امر برای رهبر کاتولیک‌های جهان امکانی بود تا نشست آتی رهبران کلیسای کاتولیک برای بررسی وضعیت مسیحیان ساکن خاورمیانه را معرفی کند. این همایش قرار است در فاصله ۱۰ تا ۲۴ اکتبر سال جاری میلادی تشکیل شود.

دلیل تشکیل این نشست، کاهش تعداد ساکنان مسیحی منطقه خاورمیانه و شرایط سخت زندگی آنان است. درگیری‌های سیاسی در عراق و شرایط نگران‌کننده‌ی زندگی مسیحیان در این کشور، و همچنین جنگ  و خونریزی میان اسرائیل و فلسطینیان و فشار روزافزون بر ساکنان مسیحی، باعث شده که روز به روز تعداد مسیحیانی که این منطقه را ترک می‌کنند و برای زندگی به کشورهای اروپایی رو می‌آورند، افزایش یابد.

گمانه زنه ها در رابطه با احتمال اجرای حکم اعدام زینب جلالیان

احتمال اعدام زینب جلالیان، فعال کرد روز گذشته در حالی از سوی برخی منابع اعلام شد که خلیل بهرامیان، وکیل دادگستری از این موضوع ابراز بی خبری می کندو می گوید: "اگر این شایعات صحت داشته باشد باید از سازمان ملل و دبیر کل این سازمان بخواهید که جلوی اعدام زینب را بگیرند. متاسفانه گویا اینجا کاری از دست کسی ساخته نیست". همزمان تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی از عدم آزادی همسرش در روز گذشته خبر می دهد.

آقای بهرامیان که برای وکالت زینب جلالیان اقدام کرده اما هنوز رسما وکیل این فعال کرد نیست، به "روز" می گوید: "متاسفانه تاکنون وکالت نامه را به زینب نداده اند تا امضا کند و من حتی خبر ندارم او کجا است. برخی می گویند او در بند 209 زندان اوین است؛ اما در هر حال سئوال این است کسی که حکم قطعی او نیز صادر شده چرا باید در بند امنیتی زندان باشد و هیچ گونه دسترسی به وکیل نداشته باشد؟"
زینب جلالیان، فعال کرد 27 ساله ای است که از دو سال پیش در زندان به سر می برد. او براساس گزارش ها، به اتهام محاربه وعضویت در گروه پژاک به اعدام محکوم شده است.
برخی از زندانیان سیاسی، اخیرا خبر داده اند که زینب را در بند 209 زندان اوین دیده اند اما غیر از این هیچ خبری از این زندانی سیاسی در دست نیست.
دیروز العربیه و برخی وب سایت های دیگر خبر از ارجاع حکم اعدام زینب جلالیان به شعبه اجرای احکام و اعدام قریب الوقوع او دادند؛ امری که هنوز از سوی منابع موثق تایید نشده است.
خلیل بهرامیان میگوید: من در مسافرت هستم و تا روز چهارشنبه امکان پی گیری ندارم اما اگر این شایعات صحت داشته باشد باید از سازمان ملل و دبیر کل این سازمان بخواهید که جلوی اعدام زینب را بگیرند. متاسفانه گویا اینجا کاری از دست کسی ساخته نیست.
پدر زینب جلالیان یک سال پیش در مصاحبه ای اعلام کرده بود دخترش به علت خروج غیر قانونی از کشور به یک سال حبس محکوم شده اما بعد دادگاه انقلاب او را به اعدام محکوم کرد.
آقای جلالیان درباره بازداشت و اتهامات دخترش به سایت تهیه گفته بود: "توی یک مینی بوس می رفته به کرمانشاه. در مینی بوس دستگیرش کرده اند. از او کارت شناسایی خواسته بودند و کارت شناسایی نداشته. بعد جریانش را به وزارت کشور گفته بودند و تحویل وزارت کشور داده بودند. دو ماه وزارت نگه داشت. بعدا دادند به دادسرای عمومی. دادسرا برای برون مرز یک سال زندان داده. بعدا پرونده را به دادگاه انقلاب داده اند. دادگاه انقلاب هم برایش حکم اعدام صادر کرده است."
پدر زینب جلالیان توضیح داده بود: "اینها دوخواهر هستند که مدت شش هفت سال گم شده بودند، دزدیده شده بودند. در آن گروه کردی که در خارج کار می کنند و سمت ترکیه هستند. آنها دزدیده شده بودند.آن یکی کرمانشاه پیدا شده بود گرفته بودند. یکی هم هفت هشت سال است خبری ازش نیست. برای  همین است. می گویند شما کجا رفته اید کجا آمده اید چه کار کرده اید؟"
به گفته آقای جلالیان، دخترش مسلح نبوده و بعد از فرار از عراق و در راه بازگشت به منزلش بازداشت شده است: "مسلح نبوده، کاری نکرده. فقط ازآنجا فرار کرده بود برگشته بود ایران و به خانه. توی راه او را دستگیر کرده اند. از عراق فرار کرده بود به ایران و از مرز عراق آمده بود کرمانشاه و از کرمانشاه سوار ماشین شده بود که بیاید ارومیه و انجا او را دستگیر کرده بودند."

خبرگزاری هرانا

۱۳۸۹ تیر ۶, یکشنبه

شرایط جسمی وخیم مجید توکلی در بند 350

مجید توکلی، از فعالین معروف جنبش دانشجویی ایران که از اول تیرماه به بند 350 منتقل شده است، در شرایط جسمی نامساعدی به سر می برد و مسئولان نسبت به رسیدگی به وضعیت وی بی توجه اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، آقای توکلی که به دلیل شرایط سخت زندان عموما و اعتصاب غذا در سلول انفرادی بند 240 خصوصا به نارسایی ریوی مبتلا شده است روز به روز شرایط وخیم تری پیدا می کند.
این روند تاجایی است که داروهای قبلی که توسط پزشک برای این زندانی سیاسی تجویز شده بود، دیگر جوابگوی وضعیت وی نیست و دکتر بهزادیان نژاد، هم بند وی، توصیه کرده که دیگر از این دارو ها استفاده نکند چرا که عواقب خواهد داشت.
مجید توکلی اکنون در اتاق 2 بند 350 (اتاق 5 قدیم) محبوس است و از زمان انتقال تاکنون تنها موفق به برقراری یک تماس 2 دقیقه ای با خانواده ی خود شده است.
مدتی است که علی رغم ساخت و ساز و شرایط نامطلوب بند 350، زندانیان سیاسی محبوس در سایر بندها (خصوصا اندرزگاه های7-8) را به این مکان منتقل می کنند. در این بند نسبت به سایر بندهای عمومی، محدودیت های بیش تری به زندانیان اعمال می شود.
لازم به یادآوری است که مجید توکلی، دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک تهران، از 16 آذر سال 88 تاکنون در زندان به سر می برد و با حکمی 8 و نیم ساله مواجه است.

۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

فیلترینگ تمامی وبلاگ های وردپرس دات کام در ایران

تمامی وبلاگ های میزبانی شده در سرویس وردپرس دات کام از ظهر یکشنبه 23 خرداد ماه در داخل ایران بدون توجه به محتوای آنها فیلتر شده اند .
به گزارش وبلاگ نیوز، بررسی بازتاب های این موضوع در وبلاگستان این طور نشان می دهد که احتمالا مسدود شدن وبلاگ های وردپرسی اشتباه نبوده و بر اساس تصمیم کمیته تعیین مصادیق جرایم اینترنتی (کمیته فیلترینگ) انجام شده است.
بعد از فیلترینگ سایت های پر طرفدار از جمله فیس‌بوک این بار سایت وردپرس با تمامی امکانات و سرویس هایش به لیست بلند بالای فیلتر اضافه شد.
ورد پرس یکی از میزبانان وبلاگ نویسان ایرانی است بعد از عمل غیرحرفه ای بلاگفا در جهت مسدود کردن وبلاگ ها و در نتیجه از بین رفتن محتویات آن بسیاری از وبلاگ نویسان اقدام به انتقال وبلاگ خود به سرویس های غیر ایرانی از جمله ووردپرس می کردند همچنین وورد پرس به علت داشتن امکانات صوتی و تصویری به صورت رایگان و با کیفیتی مناسب نیاز کار بران را به راحتی برآورده می‌کند (برخلاف میزبانان ایرانی که استفاده از این امکانات شما را به سایت دیگری وابسته می‌کنند) شاید این دو علت عمده کاهش استقبال وبلاگ نویسان از سرویسهای وبلاگ وطنی شده و مخابرات این بار دست به فیلتر کردن سایت وورد پرس کرده است تا آن را از دسترس مستقیم کاربران ایرانی خارج کرده باشد.
موضوع فیلترینگ در ایران حرف تازه ای نیست هرروز شاید صدها سایت و وبلاگ در لیست فیلتر مخابرات قرار می‌گیرند و به لیست طویل فیلترینگ اضافه می شوند، به موازات این سیستم عریض و طویل دولتی، انواع فیلترشکن ها جهت دور زدن محدودیت بوجود آمده ایجاد می شوند و برای همین است که اکثر کاربران نت در ایران در کنار دیگر نرم افزار های کاربردی مورد نیاز، به یکی از شیوه های شکستن فیلتر آشنا هستند و در واقع این کار پر زحمت و پر هزینه مخابرات را با کمترین زحمت و ساده ترین روش جبران می‌کنند .

دادستان تهران تمامی ملاقات های حضوری زندانیان سیاسی را قطع کرد

دادستان تهران طی دستوری تمامی ملاقات های حضوری زندانیان سیاسی اوین را از این هفته و برای مدت نامحدود قطع کرد.
براساس این دستور، از این پس خانواده های زندانیان سیاسی فقط می توانند با عزیزان خود ملاقات کابینی داشته باشند، یعنی از طریق تلفن و از پشت تلفن آنها را ملاقات کنند.
به گزارش کلمه، زندانیان عادی حق دارند ماهی یکبار با خانواده های خود به صورت حضوری ملاقات کنند اما این امکان از زندانی های سیاسی گرفته شده است.
از این پس خانواده ها تنها با دستور ویژه دادستان حق ملاقات حضوری با زندانیان خود را خواهند داشت.
حتی در صورتی که خانواده های زندانیان موفق به گرفتن دستور ویژه از دادستان برای گرفتن ملاقات بشوند فرزندان ،خواهران و برادران زندانی از حق ملاقات محروم خواهند بود.
گفته می شود این محدودیت ها با هدف جلوگیری از رساندن پیام ها و نوشته های زندانیان به بیرون از زندان ایجاد شده است.

۱۳۸۹ خرداد ۲۲, شنبه

استاندار تهران: هيج دليلی وجود نداشت که مجوز راهپيمايی بدهيم

يک روز پس از بيانيه ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، دو تن ا زهبران مخالفان دولت در ايران، در مورد کارشکنی وزارت کشور در صدور مجوز برای راهپيمايی سالگرد انتخابات در ۲۲ خرداد، استاندار تهران روز جمعه گفته است: دليلی نداشت که در فضای آرام کنونی مجوز راهپيمايی بدهيم.

ميرحسين موسوی و مهدی کروبی در دهم خردادماه و همچنين ۱۰ حزب اصلاح طلب چند روز بعد در خواست‌هايی را برای برگزار راهپيمايی در روز ۲۲ خرداد به وزارت کشور ارائه کرده بودند.

وزارت کشور جمهوری اسلامی پس از اعلام در خواست دو رهبر مخالفان دولت برای برگزاری راهپيمايی در ۲۲ خرداد گفته بود که تنها احزاب می‌توانند چنين درخواستی مطرح کنند.

ميرحسين موسوی و مهدی کروبی می‌گويند برای «رفع بهانه‌جويی‌های» وزارت کشور تعدادی از احزاب و گروههای اصلاح طلب سيزدهم خردادماه درخواست مشابهی را به وزارت کشور ارائه دادند.

با این حال مرتضی تمدن، استاندارد تهران، روز جمعه مخالفان و معترضان را به راه اندازی «جنگ روانی» عليه جمهوری اسلامی و ايجاد «مزاحمت عمومی» متهم کرده و گفته است: آنها اخيراً «درخواست راهپيمايی غيرواقعی از استانداری تهران کردند.»

استاندار تهران که در حاشيه بازديد از شهرستان قدس با خبرنگاران محلی صحبت می کرد، اضافه کرده است: آنها «در همين راستا نامه‌ای فاقد شماره برای استانداری ارسال کردند و هيچ گونه پيگيری نکردند.»

استاندار تهران با اشاره به اينکه «اين نامه مستند به هيچ ضمانت قانونی نبود» گفت: «هيچ گونه دليلی نبود که ما در برابر فضای عمومی جامعه که فضای آرامش و کار و کوشش است مجوز راهپيمايی بدهيم».

مرتضی تمدن همچنين در ادامه گفت‌وگو با خبرنگاران «با طرح اين سؤال که به چه دليلی بايد به اين راهپيمايی مجوز می‌داديم؟» گفته است: «اگر اين افراد می‌خواهند با اين تقاضا راهپيمايی ۲۲ خرداد را جشن بگيرند، بايد اسم آن را جشن دروغ بگذاريم، زيرا با حرکات ناروا مرتکب گناه شدند و در پيشگاه ملت هيچ‌گاه بخشيده نخواهند شد و روزی بايد در پيشگاه عدالت و دستگاه قانونی پاسخگوی کارهای خلاف قانون خود باشند.»

اين در حالی است که ميرحسين موسوی و مهدی کروبی در بيانيه مشترک خود درباره روند ارائه تقاضای برگزاری راهپيمايی ۲۲ خرداد تأکيد کرده اند به دليل «کارشکنی» وزارت کشور در خواست آنها بی پاسخ مانده است و انها برای حفظ «جان مردم» اين راهپيمايی برگزار نمی شود.

مهدی کروبی و ميرحسين موسوی در بيانيه مشترک خود نوشته بودند: ما طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی که بر حق بی‌چون و چرای ملت در تظاهرات و اعتراض صراحت دارد و با هدف جلوگيری از بروز تنش و گرفتن بهانه از دست سرکوبگران و تأمين امنيت انتظامی ملت، درخواست برگزاری تجمع و راهپيمايی در سالروز حماسه ۲۲ خرداد از ميدان امام حسين تا ميدان آزادی را در موقع مقتضی تسليم استانداری تهران و وزارت کشور نموده که متأسفانه با بهانه تراشی‌های متعدد اين درخواست بی‌پاسخ مانده است.

علی شکوری‌راد و ابوالفضل قديانی، نمايندگان ۱۰ حزب و گروه اصلاح‌طلب درخواست‌کننده مجوز راهپيمايی، نیز در گزارش خود در خصوص ملاقات  با مسئولان وزارت کشور نوشته‌اند: «بر اساس گفت وگوهای انجام شده، محرز شد که تصميم قطعی و نهايی در وزارت کشور بر عدم صدور مجوز است ولی برای اين تصميم دلايل قانونی تراشيده می‌شود».

علی شکوری‌راد و ابوالفضل قديانی می‌گويند: در این ملاقات محمود عباس‌زاده مشکينی، مديرکل سياسی وزارت کشور، ايرادات «حيرت انگيزی» را مطرح کرد.

اين دو با اشاره به در خواست برگزاری راهپيمايی «سکوت» می‌گويند: محمود عباس‌زاده مشکينی، گفته است «که شما اعلام کرده‌ايد در طول مسير سکوت خواهيد کرد در حاليکه در آئين‌نامه آمده است بايد شعارهای راهپيمايی از قبل مشخص باشد و سکوت در آئين‌نامه پيش‌بينی نشده است.»

مقامات جمهوری اسلامی از انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته تا کنون با در تقاضای مخالفان برای دریافت مجوز برگزاری راهپیمایی مسالمت‌آمیز مخالفت کرده‌اند.

به گفته مقامات جمهوری اسلامی در جریان ناآرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری در تهران و برخی از شهرها ده‌ها نفر کشته و هزاران نفر بازداشت شدند.

۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

ما آینده را میسازیم / مجید توکلی

مجید توکلی، فعال دانشجویی دربند در اولین سالگرد انتخابات بحث بر انگیز ایران، نامه ای را در وصف یکسال مبارزه دانشجویان و روزنامه نگاران و فعالین مدنی و مردم ایران نگاشته است.
متن این نامه که به دست خبرگزاری هرانا رسیده است به قرار زیر است:
خردادی دیگر رسید، خردادی در سالهای سیاه استبداد و خردادی در پی همه سالهای برای آزادی بیش از صد سال ماه امید بود و ماه مردم شد.

سالی گذشت پر از تلخی و سالی گذشت سر شار از امید
سالی تلخ از آن روز که شادی حضور مردم در جشن دموکراسی انتخاب رییس جمهور و رهبری سرزمینمان در توطئه ننگین و مهندسی آرا و صندوق های آواره ستاد انتخابات داستانی را سرآغاز شد، سالی تلخ در سوگ مرگ رای ما شده سرزمینمان در تقلب بزرگ 22 خرداد، سالی تلخ در حمله شبانه به خانه های فعالان سیاسی و مدنی و روزنامه نگاران؛ در یورش وحشیانه ای بامداد 25 خرداد به کوی دانشگاه و در هجوم بی سابقه به جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه، سالی تلخ در آغازگر کشتار پس از جشن حضورو شعور مردم در 25 خرداد سبز
و تلخی های فراوان از بازداشت های خود سر، تاخت و تاز چماق به دستان در شهرهایمان شلیک گلوله به سینه و روی پسران و دختران سرزمینمان در میاه اشک و دود و خون برامدن گاز اشک آور و فرود آمدن باتوم ها. تلخی قصه زندان؛ انفرادی و شکنجه و تجاوز، نام کهریزک و نام امنیت بازداشتگاه سپاه و وزارت، بازجوهای سارالله و امنیت، مزدوری پلیس و پلیسی مزدورهای لباس شخصی
چرخه در جریان بودو دادگاه های ننگین از راه رسید؛ فریاد بیداد بر کرسی داد نمایش قدرت شکنجه و محکوم سلول انفرادی قدرت تهدید خانواده و تحقیر و فحاشی و صورت های بیجان مات شدگان بی دادگاه های جمهوری اسلامی نمایش دادگاه های فرمایشی، مصاحبه های رسوای سرپوشی و کنفرانسهای بی حیای ابروریزی
تلخی میگذشت قصه مرگ عزیزان سرزمینمان از هفتاد گذشت، عاشورای میبایست تا شهیدانمان از هفتاد و دو نفر بگذرد خیانت روز اول به جنایت رسید، جنایت با رضالت دوام یافت تا وقاحت این قوم پرکین استبداد اخرین بیان حیات بی داد در این دیار استبداد باشد
اما ...
سالی گذشت سرشار از امید؛ امید به تغییر. امیدی که در دریایی بیشماری سبزهای معترض در خیابانهای شهرمان شور وحرکت میگرفت تا صفحه های رسان خواه شتابانی پیام بیداری و اگاهی ملت ها را به گوش و چشم جهانیان برساند امیدی از غلبه ایمان حقیقت بر جان و منفعت امیدی که در تکرار حضور در شجاعت و صداقت رهبران در نفع خشونت و ایستادگی مردم در بیان شجاعانه و گویای منادیان آزادی خواهی و حقوق بشر سرزمینمان رقم خورد امید به تغییر در تمسخر مردمان از شب و شب اندیشی امیدی به تغییر در رسوایی دروغ و تقلب در رسوایی تجاوز و شکنجه در رسوایی قتل و کشتار و در رسوایی سرکوب و ارعاب در رسوایی باتوم و گاز اشک آور در رسوایی بازداشت و سلول انفرادی در رسوایی دادگاه های فرمایشی و بیدادگاه های نمایشی در رسوایی اشک های تمساح و خطابهای پر خطا منابر جمعه در رسوایی جمعه  ننگین 29 خرداد درپسان خطبه ننگن خونبار
سالی سرشار از امید؛ در افتادن تشت رسوایی مدعیان بی اخلاق در بی ابرویی قرائت  فاشیستی از اسلام در سر افکندگی بنیاد گرایان حجره های ارتجاع – درگاه فساد تحجر و عقب مانگی و در گاه انجماد عزت و مردانگی
سالی برای مردود شدن ولایت فقیه سالی برای بطلان رسوایی جنایت سالی بر اصل و اساس خیانت سالی رای امید به پیروزی سالی برای آزادی سالی برای دموکراسی و نگاه انسانی سالی برای زیست اخلاق و حفظ مسلمانی
زمانیست که باید حرف را کوتاه کرد بر بلندی همت افزود و بیش از این از ماه خرداد سالگرد شروع قصه تغییر بزرگمان نمیگوییم اما روزها در شماره اند تا بگویند تشنه صدای مردمیم تشنه حضور مردمیم روزها در شماره اند تا از بی تابییمان بگوییم از بی قراری روزهای طوفانیمان. میشد از سلول انفرادی گفت میشد از روی صندلی اتاق بازجویی گفت میشد از گلوی فشار شده گفت میشد از دهانی پر از خون گفت میشد از چشمانی خون بار از درد ضربات سخت گفت میشد از نهاد امیخته و رنج و شکنجه گفت ولی مردم ایستادند و مقاومت کردند تا راحت بگوییم از آزادی خواهیمان . از استبداد ستیزی یمان
خرداد رسید و باز ایرانمان در بند است خرداد رسید خانواده هایمان پشت در های زندانند خرداد رسید و انبوه یاران و دوستان چشم منتظر دارند خرداد رسید و حق مردممان به دستان قاصب نشان دارند خرداد رسید و خانواده هایی  داغ دارند
میتوانستم از آن مطالباتمان بنویسم متوانستم از کارهای برون رفت از این بن بست بنویسم متوانستم آزادیمان را در صدر بازگشت آرمش بنشانم میتوانستم شادی را مهمان شب و روز خانمان کنم میتوانستم یادی از گذشته کنم میتوانستم با بزرگانمان درد دلی کنم میتوانستم از رهبران و اندیشمندانمان بگویم میتوانستم به رهبران کشورها فکر کنم و به انها بگویم مبدا دست که گلویی آزادی خواهان را فشرد به گرمی و دوستی فشار دهی مبادا پای میز مذاکره تنها مشت کنید که اگر حقوق بشر و آزادی و دموکراسی در ایران بمیرد تا ما فردا صلح امنیت جهانی در خطر است میتوانستم به جهانیان بگویم که اگر موتور جنگ افروزی و  تجهیز اتمی و موشکی اندکی متوقف مانده از ازادی خواهی و ظلم ستیزی مردم این سرزمین است  میتوانستم بگویم بدانید آنها که امروز در خیابانها مردمشان را سرکوب میکنند اگر فرصت بیابند آسمان و زمین شهرهای شما را امن نمی گذارند میتوانستم بگویم اگر آزادی زنده نماند؛ اگر دموکراسی و حقوق بشر باقی نماند؛ بدانید صلح و امنیت شما را رها خواهد کرد می توانستم یادی از دانشگاه کنم می توانستم گذری بر گذارمان داشته باشم می توانستم از مرام و رفتارمان بگویم می توانستم به گونه ای دیگر بنویسم یا حتی اصلا ننویسم
اما ...
مانده ایم و سختی به جان خریده ایم دوستانمان را در انبوه سختی هایشان در دانشگاه و روزنامه ها و رسانه ها و احزاب و کمپین ها دیدیم صدای بیدار شجاع بیانیه ها را شنیده ایم تا بخواهیم تشکر کنیم از حضوری که پیشاپیش میبینیم از حماسه ی دیگر که رقم میزنید از بام خانه هایتان از میز کارتان از اتاق خانه و کنار همسر فرزندانتان از کودک در اغوشتان در خیابانها از استواری گامهایتان از خدا حافظی آخرتان؛ میدانم بدهکاری کشورمان را به آزادی پرداخت خواهید کرد
دارد 22 خرداد با یاد 25 خرداد میرسد با یاد 30 خرداد 18تیر و روز قدس یاد 13 آبان و 16 آذر یاد تکرار عاشورایی تاریخ ظلم ستیزی تکرار جشن پیروزی و شادی نوروزی؛ فرا رسید و ما بیدارتریم می میانیم و رسانه و اگاهی را پاس میداریم برای رسوایی خشونت برای شکست استبداد هنوز ایستاده ایم و دست در دست هم در برابر دیکتاتورها خواهیم ایستاد و خواهیم گفت ما پیروزیم
18 تیر هم نزدیک است همسایه خرداد اینبار یازدهمین سالگرد ان تلخی دیگر را میهمان است سخنم با یاران دبستانی ام است سخنم با دانشجویان؛ هر دو جنبش و حرکت مردم و مرکز و اگاهی و بیداری مردم است سخنم با دانشجویان است با دانشجویان که سال هاست ایستاده اند تا باورمان نشود که بر این استوار گاه گمانه نشستن توان برد دانشگاه کابوس حاکمان خیره سر است دانشگاه خواب از چشم دیکتاتوران و مستبدان ربوده است و این میراث ایستادگی تاریخ دانشگاه است دانشگاه اگر مردی سرزمین نمیشناسد به آن دلیل است که دانشگاه مقیم و اهلی دارد بنام دانشجو . دست از همه تعلقات و بندها آزاد و رها از یوغ استبداد ها
خردادمان رسید و تیر در راه است یاران دبستانیمان را که فراموش نکرده اید ترکه بیداد خوردگان این سالها را دیده اید خون خواهران و برادرانتان ایا از جامعه ان روزتان پاک شد و ان هنگام که بر روی زانوی شما جان لبریز از ایمانشان را پرواز میدادند پرت شدگان ازبام و پنجره ها خوابگاه ها را که فراموش نکرده اید یادتان هست که چگونه سنگرهای دفاع از جان یارانتان را به اتش کشیدند چند دوست زندانی دارید چند یار پشت میله های دانشگاه دارید اساتیدتان در زندان یا در تبعید؟ میگویند باید اخراج شوند! مثل خودتان که به درد دانشگاههای اسلامی – ایدئولوژی باور – خودی پرور -  استبدادی امروز نمیخورید فراموش نکرده اید که دانشجوهستید فراموش نکرده اید که چشم ملتتان به شماست همیشه میگفتید دانشجو میمیرد؛ ذلت نمی پذیرد من از پشت این دیوار ها هم صدای شما را میشنوم منتظرم تا بیایید و از پیروزی بگویید از عزت و استواری بگویید منتظرم شدی، سهمی از ازادی برای همه خانواده هایمان باشد رهبران سبزمان را تنها نگذارید مردم بیدارمان را یارو یاور باشید رهبر و راهور باشید این فرصت بزرگ تاریخی را غنیمت شمارید سعادت و حضور در بتن این تغییر بزرگ را افتخار بدانید سرنوشت نیک سرزمینتان را صورت بخشید تلاش بیش از صد ساله را به نتیجه برسانید در قله تاریخ بایستید
سالها در کنارتان بوده ام و همیشه گفته ام که آرمان گرایی از میان ما رخت بر بسته است ما نسلی هستیم که امید و ارمانمان را صورت تحقق میبخشیم ما برای اصول خواسته هایمان صبور نیستیم ما نسلی هستیم که جای صبر و بردباری شجاعت و فداکاری را سرلوحه قرار دادیم ما در دل اصلاحات به پشتوانه حمایت ها شعار نمیدهیم ما تریبون و کرسی و نشریه رسمی نداریم ما در قلب استبداد سخن میگوییم ما با تکه بر ایمانمان فریاد میزنیم ما در کنار هم هستیم و با تکه بر آگاهی و عزتمان امده ایم ما امده ایم تاریخمان را بنویسیم ما امده ایم اینده مان را بسازیم ما امده ایم ملتمان را جاودانه کنیم میدانم ایستاده اید چنانچه همیشه بوده اید
مجید توکلی خرداد 89 زندان اوین

محکومیت ژیلا بنی یعقوب به یک سال حبس تعزیری و سی سال محرومیت از روزنامه نگاری

دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی ییر عباسی، ژیلا بنی یعقوب روزنامه نگار را به یکسال حبس تعزیری و 30 سال محرومیت از روزنامه نگاری محکوم کرد.

ژیلا بنی یعقوب که در روز 30 خرداد 1388 و در ایام اعتراضات انتخاباتی به همراه همسرش بهمن احمدی امویی بازداشت شده بود و پس از تحمل دوماه بازداشت با قرار وثیقه آزاد شد.

به گزارش میران خبر، همسر وی بهمن احمدی امویی در دادگاه بدوی به به 7 سال زندان و در دادگاه تجدید نظر به تحمل 5 سال حبس قطعی محکوم شده و در حال حاضر در بند 350 اوین زندانی است.

بنی‌یعقوب در سال ۲۰۰۹ برنده جایزه شجاعت در روزنامه‌نگاری شد.

اعتصاب غذای محسن صنعتی پور در دانشگاه فردوسی مشهد

محسن صنعتی پورمدبیر تشکیلات انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در اعتراض به حکم دو ترم محرومیت از تحصیل در صحن خوابگاه های دانشگاه فردوسی مشهد متحصن شد.
به گزارش دانشجو نیوز،  این عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت  از عصر دوشنبه هفدهم خرداد در اعتراض به اجرای دو ترم محرومیت از تحصیل و دیگر احکام صادر شده برای فعالین دانشجویی دانشگاه فردوسی در یک سال گذشته  تحصن خود در صحن خوابگاه این دانشگاه را آغاز نمود.
آقای صنعتی پور گفته است که در صورت لغو نشدن حکم محرومیت از تحصیلش از روز سه شنبه در صحن دانشگاه متحصن خواهد شد و از چهارشنبه دست به اعتصاب غذا خواهد زد. منابع آگاه دانشجوئی در مشهد گزارش می دهند که اعتصاب غذای محسن صنعتی پور در اعتراض به حکم کمیته انضباطی دانشگاه با حمایت اعضای فراکسیون مدرن و سایر فعالین دانشجوئی در مشهد شکل همراه بوده است.
این فعال دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد خواستار لغو حکم  دو ترم محرومیت از تحصیل خودش و تشکیل کمیته حقوقی جهت رسیدگی بی طرفانه به احکام صادر شده برای فعالین دانشجویی در یک سال گذشته شده است.
گفتنی است محسن صنعتی پور عضو ستاد دانشجوئی مهدی کروبی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در خراسان بود و در شهریور 88 توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و با سپردن وثیقه 100 میلیون تومانی آزاد شد.

وی در مهر ماه سال گذشته از سوی کمیته انضباطی دانشکاه فردوسی به دو ترم تعلیق معلق محکوم شد و اکنون به دستور مسئولین دانشگاه و مسئولین امنیتی استان خراسان حکم دو ترم تعلیق معلق این دانشجو به اجرا در آمده است.

۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

كانون حمايت از خانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها اعدام 13 زنداني در قزل حصار را محكوم مي كند

نا بر اطلاعات بدست آمده سحرگاته امروز 13 تن از زندانيان قزلحصار كرج كه در دادگاه هاي عمومي و انقلاب به اعدام محکوم شده بودند، به دار آويخته شدند.
تاكنون تعداد اعداميان خرداد ماه به 31 تن رسيده است . همچنين محمد مصطفايي، وکيل پايه يک دادگستري روز گذشته در مصاحبه با رسانه ها ، خبر انتقال زندانيان را به قرنطينه زندان قزلحصار براي اجرا ي حكم اطلاع داد .
اکثر اين زندانيان درخواست عفو به کميسيون مربوطه ارائه نموده بودند که مورد موافقت قرار نگرفته و در پرونده برخي از اين افراد سابقه کيفري نيز وجود نداشته است.
مطابق اطلاعات بدست آمده اسامي برخي از اعدام شدگان بصورت زير ميباشد :
احمد شه‌بخش، عبدالحسين سلطان‌آبادي، مسعود، امير.ک، کاظم تشتکي، محمد آذرفام، محمد جعفري، نادر آذرنوش، سنجر توتازهي و باقي اميني
كانون حمايت ازخانواده هاي جان باختگان و بازداشتي ها ، صدور احكام اعدام را توسط دادگاههاي قضايي ايران محكوم ميكند واز كميسير عالي حقوق بشر و سازمان عفو و ديگرسازمانهاي حقوق بشري درخواست ميكند كه با اقدامات خود مانع اجراي احكام اعدام در ايران بشوند .
كانون حمايت از خانوده هاي جانباختگان و بازداشتي ها 


INA

سومین ماه نگهداری آرش صادقی، فعال دانشجویی در سلول انفرادی بند 240

آرش صادقی فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی بیش از 60 روز است که در سلول انفرادی در زندان به سر می‌برد.
به گزارش بامدادخبر، این عضو ستاد 88 میرحسین موسوی در زمان انتخابات، در روز عاشورا بازداشت شد و پس از یک مرخصی دو هفته‌ای به مناسبت نوروز بار دیگر به زندان بازگشته است و از زمان بازگشت به زندان در 15 فرودین، در سلول انفرادی بند 240 به‌سر می‌برد. خانواده‌ی آرش صادقی وضعیت جسمی فرزندشان را نامساعد توصیف کرده‌اند. آرش صادقی در ایام مرخصی در گفتگو با دوستانش از ضرب و شتم شدید خود در زندان خبر داده بود تا جایی كه دوبار كتف راستش از جا در می‌رود. با این همه وی به درخواست و توصیه بازجویان از رسانه ای ساختن این برخوردها خودداری می‌كرده است.
آرش صادقی در دادگاه بدوی به ریاست قاضی مقیسه قاضی شعبه‌ی 28، به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.

پلیس آلمان در جست‌وجوی حقیقت ماجرای شکوف

شکوف، پیش از
 آن که ناپدید شود

پرونده داریوش شکوف که پس از دو هفته ناپیدا بودن، یکشنبه‌شب در شمال کلن پیدا شد، از سوی پلیس این شهر به دادستانی انتقال یافت. تحقیق پیرامون اظهارات شکوف و شاهدان ماجرا ادامه دارد. پلیس حاضر به توضیح درباره ماجرا نیست.

نیمروز دوشنبه (۷ ژوئن، ۱۷ خرداد) آقای هوم سخنگوی پلیس کلن گفت که پرونده داریوش شکوف فیلمساز ایرانی، پس از ثبت اظهارت وی و شاهدان، به دادستانی کلن انتقال یافته است. به گفته سخنگوی پلیس، شکوف درحال حاضر در یکی از بیمارستان‌های کلن بستری است و تا پایان یافتن تحقیقات و تکمیل پرونده، جزئیات موضوع فاش نخواهد شد.

سکوت شاهد و پلیس

مادر شریک زندگی داریوش شکوف، یکی از شاهدانی است که برای توضیح به نزد پلیس فراخوانده شده است. این خانم ایرانی،  به اختر قاسمی  خبرنگار آزاد گفت:«متاسفانه به دستور پلیس، اجازه دادن هیچ اطلاعی را ندارم.» وی حتی حاضر نشد توضیح بدهد که در جریان توضیح به پلیس، آیا با شکوف دیداری داشته است، یا نه.

سخنگوی پلیس در برابر این پرسش که آیا موضوع ربایش فیلمساز ایرانی ثابت شده است یا نه گفت:«هنوز هیچ چیز روشن نیست و هدف تحقیقات پلیس یافتن پاسخ همین پرسش است. همینقدر می‌توانیم بگوئیم که حال آقای شکوف خوب است.»

اختر قاسمی، عکاس دویچه‌وله می‌خواست برای تهیه عکسی از شکوف به  بیمارستان مراجعه کند. اما پلیس حاضر به افشای نام بیمارستان نشد. آقای هوم در توضیح گفت:«تحقیقات پلیس، برای روشن کردن صحت و سقم اظهارات آقای شکوف، احتمالا تا چهارشنبه ادامه خواهد یافت. تا آن زمان، هیچ اطلاعی در اختیار رسانه‌ها گذاشته نخواهد شد.»

آقای فلد، مسئول تعقیب پرونده در دادستانی کلن نیز، از توضیح درباره جزئیات پرونده  خودداری کرد. وی‌گفت:«دادستان از پلیس هم خواسته است که تا پایان تحقیقات هیچ خبری منتشر نکند.»

دو هفته بی‌خبری

داریوش شکوف، فیلم‌ساز ایرانی مقیم برلین، دو هفته پیش، در حالی که اعلام کرده بود عازم پاریس است، ناپدید شد. وی برای آخرین بار در ایستگاه مرکزی قطار کلن دیده شد.

پلیس، جست و جوی خود را برای یافتن وی، از روز جمعه (۴ ژوئن) آغاز کرد. ۴۸ ساعت بعد، فیلمساز ایرانی در نقطه خلوتی در شمال کلن ظاهر شد و در حالی که برخلاف انتظار به انگلیسی حرف می‌زد از چند نوجوان خواست که حضور او را به پلیس اطلاع بدهند. وی به آن‌ها گفت که نام من شکوف است و ربوده شده‌ام.

نخستین گزارش‌ها حاکی از آن است که لباس شکوف، هنگام پیدا شدن، کاملا خیس بوده و او با سر و وضعی آشفته، دچار ضعف شدید بوده است. روزنامه "کلنر اشتات آنسایگر" نوشت به نظر می‌رسیده که وی تحت تاثیر مواد مخدر بوده است. گزارش پلیس هم این نکته را تایید می‌کند. اما دوستان و آشنایان نزدیک شکوف می‌گویند که او حتی در مواقعی که بیمار بود حاضر به مصرف داروهای مسکن نمی‌شد و در مصرف نوشابه‌های الکلی نیز، به این دلیل که بدنش واکنش نامطلوبی نشان ‌می‌داد، امساک می‌کرد.

تاکسی‌های بهشت

آخرین کار هنری شکوف، فیلم "تاکسی‌های بهشت" نام دارد. در این فیلم، ماجراهای پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و شکنجه‌های معترضان در زندان، به گونه‌ای بسیار تکان دهنده، بازسازی شده است.

تاکسی‌های بهشت، روز اول ماه مه امسال، برای نخستین بار در برلین به نمایش درآمد. پس از گم شدن شکوف، این گمان ایجاد شد که وی ممکن است ربوده شده باشد. اما برخی نیز گمانه‌زنی می‌کردند که موضوع ممکن است شخصی و فاقد زمینه‌های سیاسی باشد.

جواد طالعی
تحریریه: مصطفی ملکان
D.W

۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

تائید دو حکم تیرباران از سوی دیوان عالی کشور

حکم تیرباران دو فعال سیاسی کرد از سوی دیوان عالی تائید و به وکلای ایشان ابلاغ شد.

حکم اعدام (از طریق تیرباران) دو زندانی سیاسی به نام های محمد امین آگوشی و احمد پولاد خانی که توسط دادگاه نظامی صادر شده بود پس از تائید دیوان عالی امروز به وکلای متهمان ابلاغ شد.

محمد امین آگوشی، معلم بازنشسته که به مدت 20 ماه است که در زندان ارومیه محبوس است در سال 86 بازداشت و از سوی دادگاه نظامی به اعدام از طریق تیرباران محکوم شده است. احمد پولادخانی نیز اهل پیرانشهر و در سال ۱۳۸۶ دستگیر شد و در ۱۲ آذر ۸۸ در دادگاه نظامی شهر ارومیه، به اتهام جاسوسی و عضویت و همکاری در حزب حیات کردستان - پژاک - به تیرباران محکوم شده است.

خطر اجرای حکم اعدام قریب الوقوع ۲۶ نفر در زندان قزلحصار کرج

26 زندانی محکوم به اعدام، به قرنطینه زندان قزل‌حصار منتقل شده و به زودی، حکم آن‌ها اجرا خواهد شد.
امروز (یکشنبه)، محمد مصطفایی، وکیل دادگستری به نقل از یکی از موکلینش گزارش داد که این ۲۶ زندانی، متهم به «حمل مواد مخدر» بوده و اسامی برخی از آنان بدین شرح است: «محمد جعفری، محمد آذرفام، باقر امینی، محمد مرادی، نادر آذرنوش و سلطان‌آبادی.» احکام بسیاری از این متهمان، از سوی قاضی حسینی، رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب صادر شده است.
لازم به ذکر است بسیاری از این متهمان، درخواست عفو و بخشودگی خود را ارائه کرده بودند، اما این درخواست مورد موافقت کمیسیون عفو و بخشودگی قرار نگرفته است. برخی از این متهمان برای اولین بار مرتکب جرم شده‌اند.
مصطفایی در مورد اعدام قریب الوقوع این ۲۶ شهروند می‌گوید: «کمیسیون عفو و بخشودگی می‌تواند به راحتی از جان این عده از محکومان بگذرد و به نظر می‌رسد مصلحت نیز در این است که حکم هیچ یک از محکومین به اعدام اجرا نگردد چرا که لطماتی که اجرای حکم این عده از افراد به کشور وارد می‌سازد بسیار زیاد است و باعث می‌شود وجهه کشورمان در سطح بین الملل مخدوش گردد».
این وکیل دادگستری گفته است: «تجربه نشان داده است که اجرای حکم اعدام روش مناسبی برای پیش گیری از وقوع جرم نیست. می‌بایست برای کاهش جرم از روش‌های علمی و جرم‌شناسانه استفاده کرد.»
این گزارش در حالی منتشر می‌شود که از ابتدای خردادماه در ایران، تنها در دو هفته اخیر بیش از 15 نفر در شهرهای مختلف کشور به چوبه های دار سپرده شده اند و جمهوری اسلامی ایران، بعد از چین بیشترین آمار اعدام در جهان را داراست.

۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

تداوم اعمال فشار و آزار بهاييان مازندران

در پي تشديد روزافزون اذيت و آزار بر شهروندان بهايي مازندران از سوي اداره اطلاعات استان دو تن بازداشت، چهار تن احضار و یک تن نیز محکامه شده است؛ موارد ذيل نمونه هايي  از اين نوع فشارهاست كه توسط گزارشگران هرانا طي روزهاي اخير به ثبت رسیده است:
بازداشت :
-       صبح روز 5 خرداد ماموران امنيتي اطلاعات ساري به منزل " پژمان روشنكوهي " شهروند بهايي ساكن شهر مزبور هجوم آورده كه پس از بازرسي ، نامبرده را نيز دستگير و به بازداشتگاه شهيد كچويي ساري منتقل مي كنند قابل ذكر است در حكم توقيف نامبرده 17 روز بازداشت موقت عنوان شده است .
-       صبح روز دوشنبه 10 خرداد ماموران امنيتي به منزل يك شهروند بهايي ساكن قائمشهربه نام فخرالدين صميمي هجوم آورده كه پس از تفتيش منزل و ضبط كتب ، سي دي ها و كامپيوتر ، صاحبخانه را نيز دستگير و به زندان شهيد كچويي ساري منقل مي كنند .
احضار:
-       صبح روز شنبه 8 خرداد دو شهروند بهايي ساكن قائمشهر به نامهاي " رامبد رحمانيان " و همسرش " ساقي شيرواني " به اداره اطلاعات شهر مزبور احضار شده كه پس از بازجويي همراه با توهين و تحقير نامبردگان آزاد مي شوند .
-          بر اساس احضاريه اي به تاريخ 11/3/ 89 از" سهيل حقدوست " شهروند بهايي ساكن قائمشهر خواسته شده كه طي 3 روز خود را به اداره تعزيرات معرفي كند .
-       طبق احضاريه اي " مشتاق سمندري " شهروند بهايي ساكن شهرستان بابل از تاريخ 8 خرداد طي سه روز موظف است خود را به دادسراي انقلاب بابل معرفي كند و در صورت عدم معرفي ، حكم غيابي براي نامبرده صادر مي شود . قابل ذكر است در احضاريه نامبرده هيچ نوع اتهامي مشخص نشده است .
دادگاه :
- جلسه محاكمه " شهرام مودت " شهروند بهايي ساكن شهرستان بابلسر كه در زمستان سال گذشته مدتي دربازداشت بود  روز سه شنبه 11 خرداد در دادسراي شهربابل تشكيل شد حكم نامبرده متعاقبا اعلام خواهد گرديد .

۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه

ده سال حبس قطعی و تبعید برای شبنم و فرزاد مددزاده

شبنم و فرزاد مددزاده به 10 سال حبس قطعی توام با تبعید محکوم شدند.
در پی اعتراض به حکم صادره توسط شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران مبنی بر 5 سال حبس تعزیری توام با تبعید به زندان رجایی شهر برای نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت و 5 سال حبس توام با تبعید به رجایی شهر برای برادر این فعال دانشجویی، شعبه 54 دادگاه تجدید نظر استان تهران حکم دادگاه بدوی را عینا تایید کرد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، شبنم مددزاده، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم که در یکم اسفند ماه 1387 به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده بود در ششم بهمن ماه 1388 به اتهام واهی محاربه از طریق ارتباط با منافقین محاکمه شد. این فعال دانشجویی که بیش از هفتاد روز را در سلول انفرادی بند 209 گذرانده بود به همراه برادرش تحت شدید ترین فشارها و شکنجه های روانی و فیزیکی برای اعترافات واهی قرار گرفتند اما هیچ یک زیر بار این اتهامات نرفتند.
نهایتا پس از برگزاری شش جلسه دادگاه با حضور بازجوهای وزارت اطلاعات، قاضی مقیسه با داد و بیداد و هتاکی به متهمین، دادگاه را خاتمه داد و شبنم مددزاده را منافق دروغگو خطاب کرد. پیش از این نیز محمد اولیایی فر، وکیل مددزاده ها که خود این روزها در بازداشت به سر می برد، بارها نسبت به برخورد قاضی اعتراض نموده و آن را مغایر با مقررات آیین دادرسی عنوان کرده بود. ریاست شعبه نیز هر بار از ارائه پاسخ به اعتراض مزبور سر باز زده است.
بازجوی شبنم مددزاده بارها در زمان بازجویی عنوان کرده بود که تو را به خاطر خانواده ات بازداشت کرده ایم و تاوان اعمال آن ها را پس می دهی. در رای صادره برای این خواهر وبرادر نیز مبنای جرم متهمین مسائل خانوادگیشان عنوان شده است که طبق آیین دادرسی کیفری و قانون اساسی فاقد وجاهت قانونی و اعتبار حقوقی ست.

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

تعليق از تحصيل دو تن از دانشجويان دانشگاه علامه طباطبایی

سال گذشته و بعد از برگزاري مراسم بزرگداشت هشت مارس، روز جهاني زن، در دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه هشت نفر از دانشجويان اين دانشكده به كميته انضباطي احضار شدند.
به گزارش تغییر برای برابری، بعد از برگزاري مراسم روز جهاني زن كه با حضور بسياري از دانشجويان و مشاركت تعداد زيادي از آنها در بحث ها برگزار شده بود ، كميته انضباطي هفت نفر از دانشجويان را كه حتي چند نفر آنان در مراسم شركت نداشتند ممنوع الورود كرد و پس از گذشت سه ماه براي دو نفر حكم تعليق صادر كرد.
طه ولي زاده، دانشجوي سال سوم جامعه شناسي و عاطفه رنگريز دانشجوي سال سوم جامعه شناسي دو دانشجوی تعلیقی دانشگاه علامه طباطبایی هستند.
حكم تعليق اين دانشجويان پس از سه ماه تاييد شده و ایشان از 25 اسفند سال 88 اجازه ورود به دانشگاه و شركت در كلاس هايشان را ندارند وهنگام ورود به دانشكده با حكم ممنوع الورودي رو به رو شده اند.
17 اسفند 88 بيش از سيصد نفر از دانشجويان علوم اجتماعي جمع شدند تا نشان دهند كه به تبعيض هاي جنسيتي اعتراض دارند، عوامل موثر بر اين پديده را عنوان كردند و راه حل هايشان را ارائه دادند.
بعد از آنكه دانشگاه مجوز برگزاري مناظره دانشجويي درباره فمينيسم را در سالن دانشكده لغو كرد، ظهر 17 اسفند سال 88 جمعي از دانشجويان دانشگاه علامه در حياط دانشكده علوم اجتماعي گرد هم آمدند تا درباره مسائل زنان صحبت كنند. دانشجويان از تفاوت هاي فمينيسم و برابري حقوقي با آنچه از فمينيسم در رسانه ها نشان داده مي شود بحث كردند، از حقوق نابرابر زنان و مردان در ايران و لايحه حمايت از خانواده، و مردسالاري حاكم بر جوامع سخن گفتند.

کامران آسا دوباره بازداشت شد

کامران آسا برادر شهید کیانوش آسا (از شهدای جنبش سبز در راهپیمایی مسالمت آمیز ۲۵ خرداد) نیمه شب دوشنبه 10 خرداد ماه، در راه بازگشت به خانه توسط نیروهای وزارت اطلاعات کرمانشاه بازداشت شد.
به گزاش کلمه، صبح روز بعد پنج تن از نیروهای اطلاعات به خانه  مراجعه کرده و مقداری وسایل شخصی کامران را با خود بردند. این نیروها در زمان ورود به خانه ، هنگامی که  با گریه های مادر کیانوش روبه رو شدند، به جای ارائه توضیح خطاب به این مادر داغ دیده گفتند: همین گریه های شماست که کامران را تحریک می کند!! و در پاسخ به سوال های مکرر خانواده، عنوان کردند کامران را می گیریم تا سرش به سنگ بخورد!
در حال حاضر خانواده و خصوصا مادر کامران و کیانوش در شرایط بسیار بدی به سر برده و شدیدا نگران وی هستند در حالی که هیچ اطلاعی از محل نگه داری او ندارند.
این دومین بار است که کامران بازداشت می شود. اولین بار در 16 آذر در دانشگاه علم و صنعت (مراسم بزرگداشت کیانوش، دانشجوی نخبه این دانشگاه) دستگیر شد و پس از دوماه به قید کفالت ازاد شد.