فرهاد حاجی میرزایی متولد 1359 در یک خانواده زحمتکش در کردستان و از توابع شهر سنندج و باباریز به دنیا آمد. از زمان کودکی مانند بسیاری از دیگر از هم سن وسالان خود دوران تحصیلی دبستان را در همین آبادی گذارنید. برای ادامه تحصیل به شهر سنندج آمد اما طولی نکشید که به دلیل فقر و تنگدستی از ادامه تحصیل دست کشید و زندگی خود را به تجربیات تلخ حاصل از آن سپرد. از سیزه سالگی به کارهای سخت و طاقت فرسا برای تامین معیشت خانواده پنج نفره خود مشغول بود. دوران نوجوانی زندگی فرهاد گره خورده بود با درد و رنج ناشی از روابط کارگر و کارفرما. فعالیت در کوره پز خانه ها ، کار بر سر ساختمانهای در حال ساخت و کار در مزارع اطراف شهر و مشاهده مستند نابرابری ها و جو همیشه سیاسی حاکم بر کردستان همه و همه موجب گردیده بود تا بهتر از هر فعال دانشگاهی متوجه این امر ساده که راهی جز تغییر وجود ندارد، شود. مدرس وی زندگی واقعی روزمره اش بود و نه جزوات و پر گویی کتابهایی که در عالم غیر سیر می کردند.
در 18 سالگی با این که تازه با جریانات مختلف سیاسی آشنا شده بود، از جانب اداره اطلاعات شهر سنندج احضار شده و مورد بازخواست قرار گرفته بود.عضو انجمن دفاع از کودکان شهر سنندج بود. این انجمن قانونی در رابطه با آزادی و جلوگیری از حکم سنگسار نیز فعالیت می کرد و فرهاد حاجی میرزایی یکی از فعالین این انجمن شناخته شده شهر سنندج بوده است.بدون شک فعالیتهای مستمر او و همفکرانش با این ان جی ا موجبات جلوگیری از اجرای حکم سنگسار را در چند مورد فراهم آورد. این کار با جمع آوری امضا و گفتگو با خانواده آسیب دیدگان همراه بود. با مطرح شدن جریان چپ دانشگاهی و دخالت مستمر دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاههای ایران در مسائل اجتماعی، فرهاد بیش از هر وقتی خود را به افق های مطرح شده ، مطالبات و دیدگاههای این جریان دانشجویی نزدیک می دید و به اعتبار نفوذ خواسته های مطرح شده در جامعه با شعار آزادی و برابری ، نان- مسکن- آزادی ، فعالیتهای انسانی خود را در این راستا آغاز کرد.
امروز وی را به زندان و سلول های تنگ و تاریک اوین سپرده اند. جایی که شاید هفته ای یک بار قادر به دیدن آسمان بالای سرش باشد ، جایی که از خانواده و اطرافیان خود دور است و حتی اجازه ملاقات با خانواده اش را بصورت حضوری ندارد. جایی که بعد از گذشت 6 ماه هر از چند گاهی به جلوی درب سلول وی می آیند و او را راهی اتاق های بازجویی و متعاقب آن ضرب و شتم برای جرم ناکرده اش می کنند. او حتی اجازه گرفتن مایحتاج دارویی از خانواده اش را ندارد. تنها جرم وی این است که او خود را هم پای جنبشی می داند که سالهاست برای زندگی مردمی زجر دیده از مناسبات نظام سرمایه، به تلاش و مبارزه برخواسته است. فرهاد حاجی میرزایی اکنون در بند 122 بازداشتگاه 209 زندان اوین پس از گذشت 6 ماه شکنجه و سلول انفرادی و تحمل شرایط بند همچنان در بلاتکلیفی به سر می برد. گفته می شود فرزاد کمانگر و دو رفیق دیگر وی را را نیز به همین بند انتقال داده اند. وکیل وی دکتر حاجی مشهدی اخیرا خبر از انتقال پرونده فرهاد به شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران داده است اما تاکنون نه به خانواده ایشان نه به خود وی اعلام نکرده اند. ما از تمامی نهادهای رسمی حقوق بشری می خواهیم تا سریعا نسبت به اتفاقات پیش آمده در رابطه با وضعیت فرهاد حاجی میرزایی عکس العمل نشان داده و از هیچ تلاشی برای آزادی فوری وی کوتاهی نکنند.
خبرنامه آزادي
۱۳۸۷ مرداد ۱۳, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر