راز سبز در مبارزهی بیخشونت در برابر غول استبداد است. استبدادی که امروز در زیر پوستین پشمینهی ریای دینداری لباس آهنین به تن دارد و با قمه و باتون و گلوله در برابر موج آزادی خواهی ملت ایستاده است
مگر ما در تاریخمان تجربههای تلخ این چنین کم داشتهایم. مگر در همین قرن که پشتسر گذاشتیم شاهد استبداد نازیها و استبداد استالینیستی نبودهایم
مگر رهایی این همه کشور از پاناما و شیلی تا کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق از زیر یوغ استبداد را از یاد بردهایم. باری ما میخواهیم نخستین رها شدگان قرن بیست و یکم باشیم. میخواهیم نخستین مملکت با اکثریتی باشیم که دین را مبنای اختلافات اجتماعی نمیداند و به انتخاب خود نهاد دین را از نهاد دولت جدا میکند، به حقوق شهروندی احترام میگذارد و حقوق بشر را به تمامی در قوانین خود رسمیت میدهد
از برمه و چین تا روستاهای کوچک ونزوئلا مردمان بسیاری هستند که همچنان در حال مبارزهاند برای کسب اولیهترین حقوق خویشند. بیشک ما تنها نیستیم، این بلا که دیکتاتوری نتیجهی انتخابات را به نفع خود تغییر دهد یا پیروزی مخالفان را نپذیرد بسیار مسبوق به سابقه است، همانگونه که در برمه در سال ۱۹۹۱ میلادی رخ داد یا در نیجریه. اما رهایی از قید دیکتاتوری به هیچ نیرویی جز اراده و خواست خود ما امکان پذیر نیست. این راز زندگی است که نباید سرنوشت خویش را به یک تن یا جماعتی واگذاشت و در کنج فراموشی خلید؛ که این آغاز پایان آزادی بشر است
این نوید به ماست که در دههی ۸۰ میلادی (۶۰ خورشیدی) اگر شهروندان بیش از ۶۰ کشور در جهان با حاکمیت دیکتاتوری اداره میشدند در دههی ۹۰ میلادی این رقم به حدود ۴۰ کشور تقلیل یافت و بیش از ۲۰ کشور به جهان آزاد پیوستند(۱). گرچه کشورهای تازه استقلال یافته در جای جای جهان به بهبود این آمار کمک فراوانی کردند اما بیتردید آن چه به رهایی از استبداد انجامیده است آگاهی عمومی و ارادهی همگانی در جهت ایستادگی اکثریت شهروندان یک جامعه برای تغییر وضع موجود بوده است. اما چگونه؟
ا.ک.س
مگر ما در تاریخمان تجربههای تلخ این چنین کم داشتهایم. مگر در همین قرن که پشتسر گذاشتیم شاهد استبداد نازیها و استبداد استالینیستی نبودهایم
مگر رهایی این همه کشور از پاناما و شیلی تا کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق از زیر یوغ استبداد را از یاد بردهایم. باری ما میخواهیم نخستین رها شدگان قرن بیست و یکم باشیم. میخواهیم نخستین مملکت با اکثریتی باشیم که دین را مبنای اختلافات اجتماعی نمیداند و به انتخاب خود نهاد دین را از نهاد دولت جدا میکند، به حقوق شهروندی احترام میگذارد و حقوق بشر را به تمامی در قوانین خود رسمیت میدهد
از برمه و چین تا روستاهای کوچک ونزوئلا مردمان بسیاری هستند که همچنان در حال مبارزهاند برای کسب اولیهترین حقوق خویشند. بیشک ما تنها نیستیم، این بلا که دیکتاتوری نتیجهی انتخابات را به نفع خود تغییر دهد یا پیروزی مخالفان را نپذیرد بسیار مسبوق به سابقه است، همانگونه که در برمه در سال ۱۹۹۱ میلادی رخ داد یا در نیجریه. اما رهایی از قید دیکتاتوری به هیچ نیرویی جز اراده و خواست خود ما امکان پذیر نیست. این راز زندگی است که نباید سرنوشت خویش را به یک تن یا جماعتی واگذاشت و در کنج فراموشی خلید؛ که این آغاز پایان آزادی بشر است
این نوید به ماست که در دههی ۸۰ میلادی (۶۰ خورشیدی) اگر شهروندان بیش از ۶۰ کشور در جهان با حاکمیت دیکتاتوری اداره میشدند در دههی ۹۰ میلادی این رقم به حدود ۴۰ کشور تقلیل یافت و بیش از ۲۰ کشور به جهان آزاد پیوستند(۱). گرچه کشورهای تازه استقلال یافته در جای جای جهان به بهبود این آمار کمک فراوانی کردند اما بیتردید آن چه به رهایی از استبداد انجامیده است آگاهی عمومی و ارادهی همگانی در جهت ایستادگی اکثریت شهروندان یک جامعه برای تغییر وضع موجود بوده است. اما چگونه؟
ا.ک.س
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر