بعد از مدتى ما با هم عقد کرديم ولى پس از ازدواج متوجه شدم چه اشتباهى انجام داده ام. هدى قبلاً با افراد زيادى ارتباط داشت و فهميدن اين موضوع باعث شد زندگى ام مختل شود. ديگر علاقه يى به همسرم نداشتم و نمى توانستم او را ببخشم. زندگى ما با دعوا و کشمکش سپرى مى شد و بحث بر سر اين موضوع پايان نداشت تا اينکه شب قبل از حادثه همسرم به من گفت در 10سالگى با يکى از اقوامش نيز رابطه نامشروع داشته است. اين حرف را ديگر نتوانستم تحمل کنم. حميد افزود؛ آن شب را به سختى صبح کردم و وقتى هدى بيدار شد تصميم گرفتم او را تنبيه کنم، براى همين دست و پايش را بستم و با شلنگ گاز و کمربند به جانش افتادم و تا ظهر او را کتک زدم. حدود ساعت دو بعدازظهر بود که همسرم زير ضربات من بيهوش شد. بدون اعتنا به او ناهار خوردم و خوابيدم. بعد از چند ساعت که بيدار شدم ديدم هدى هنوز روى زمين افتاده است و حرکت نمى کند."مردى يک سال پس از ازدواج به خاطر بدبينى به همسرش او را زير ضربات مشت و لگد گرفت و با شکنجه کشت.به گزارش خبرنگار ما بعدازظهر روز يکشنبه گذشته وقتى محمدحسين شهريارى بازپرس ويژه قتل تهران به تلفن همراه خود پاسخ داد افسر نگهبان کلانترى 206 از او خواست به خانه يى در بومهن بيايد تا درباره مرگ مشکوک يک زن 23ساله به نام هدى تحقيق کند. ساعتى بعد هنگامى که کارآگاهان و بازپرس جنايى وارد خانه مورد نظر شدند خود را در برابر جنازه زنى ديدند که کاملاً مشخص بود به شدت تحت شکنجه قرار گرفته است. آثار کبودي، جراحت با چاقو و خراشيدگى در تمام نقاط بدن هدى به چشم مى خورد و معلوم بود قاتل کينه عميقى از وى به دل داشته و در جريان يک کشمکش طولانى اين زن را قربانى کرده است.از آنجا که سرقتى از قربانگاه انجام نشده بود و ردپايى از فردى غريبه در خانه وجود نداشت کارآگاهان به شوهر هدى مظنون شدند و تصميم گرفتند اين مرد را که معلوم نبود در کجا به سر مى برد، بازداشت کنند. تحقيقات پليس براى دستگيرى اين مرد بيش از چند ساعت به طول نينجاميد و وى به اداره ويژه مبارزه با قتل آگاهى انتقال يافت. متهم که حميد نام دارد در بازجويى ها اتهام کشتن همسرش را پذيرفت و بعد از تنظيم اقرارهاى او پرونده به شعبه هفت دادسراى جنايى ارجاع شد. حميد ديروز از سوى بازپرس شهريارى تحت بازجويى قرار گرفت. او بار ديگر با اعتراف به کشتن هدى ماجراى آشنايى و ازدواجش با مقتول را تعريف کرد و گفت؛ هدى نامزد يکى از دوستان من به نام حسن بود و من او را مى شناختم، البته آشنايى ما خيلى سطحى بود تا اينکه سال گذشته هر سه به نمايشگاه کتاب رفتيم و در آنجا احساس کردم به هدى علاقه مند شده ام. چون تصور مى کردم او بهترين گزينه براى ازدواج است، سعى کردم رابطه ام را با او بيشتر و نزديک تر کنم تا اينکه بالاخره نظرم را نسبت به وى بيان و از هدى خواستگارى کردم. متهم به قتل ادامه داد؛ هدى نيز به من علاقه مند شده بود، به همين خاطر نامزدى اش را با حسن به هم زد و بعد از مدتى ما با هم عقد کرديم ولى پس از ازدواج متوجه شدم چه اشتباهى انجام داده ام. هدى قبلاً با افراد زيادى ارتباط داشت و فهميدن اين موضوع باعث شد زندگى ام مختل شود. ديگر علاقه يى به همسرم نداشتم و نمى توانستم او را ببخشم. زندگى ما با دعوا و کشمکش سپرى مى شد و بحث بر سر اين موضوع پايان نداشت تا اينکه شب قبل از حادثه همسرم به من گفت در 10سالگى با يکى از اقوامش نيز رابطه نامشروع داشته است. اين حرف را ديگر نتوانستم تحمل کنم. حميد افزود؛ آن شب را به سختى صبح کردم و وقتى هدى بيدار شد تصميم گرفتم او را تنبيه کنم، براى همين دست و پايش را بستم و با شلنگ گاز و کمربند به جانش افتادم و تا ظهر او را کتک زدم. حدود ساعت دو بعدازظهر بود که همسرم زير ضربات من بيهوش شد. بدون اعتنا به او ناهار خوردم و خوابيدم. بعد از چند ساعت که بيدار شدم ديدم هدى هنوز روى زمين افتاده است و حرکت نمى کند. به شدت ترسيدم. با پدرم تماس گرفتم و به او گفتم زنم را کتک زده ام و او الان به هوش نمى آيد. پدرم هم به اورژانس تلفن زد اما وقتى امدادگران رسيدند اعلام کردند هدى فوت شده است. من قصد آدمکشى نداشتم، فقط در آن لحظات از شدت خشم نمى توانستم خودم را کنترل کنم.بنابر اين گزارش در پى اعترافات حميد بازپرس پرونده براى وى قرار بازداشت صادر کرد و از کارآگاهان خواست براى افشاى ساير ابعاد اين جنايت به بازجويى از متهم ادامه بدهند.
سايت انتگراسيون ايرانيان ساکن آلمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر