موج گراني كمر شكني كه با آغاز سال جديد جهشي دوباره گرفته، فشار غيرقابل تحملي را بر گرده مردم زحمتكش و خصوصا طبقه كارگر گذاشته است. در چنين شرايطي بروز شورش هاي مردم در برابر چنين موجي، از بديهي ترين احتمالات است. زماني كه نان و برنج و سيب زميني و دیگر کالاهای مصرفی هم مي روند كه به زمره اقلام «لوكس» بپيوندند هيچ چيز غريزي تر و طبيعي تر از اين نيست كه جامعه به عنوان موجوديتي زنده با ساز و كار خود در برابر دريافت چنين تكانه هايي عكس العمل نشان دهد. با اين توضيحات بايد اين نكته را اضافه كرد كه شورشي كه در چند روز گذشته در شهر مشهد اتفاق افتاد را بايد نتيجه غريزي چنين ضربه اي دانست.
واضح و مبرهن است كه دولتي كه به اعتراف بدنه خويش از نظر اقتصادي عاجز از تامين نياز مردم است دست به سركوب مي زند. گسيل نيروهاي امنيتي به تجمعات مردم به منظور متفرق كردن آنها و دستگيري و بازداشت تعدادي از شهروندان چيز عجيبي نيست. حتي اين هم عجيب نيست كه در جريان اين شورش و در خلال سركوب مردمي كه نان مي خواهند تعدادي از رفقاي ما، دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب مشهد، از جمله فرزاد حسن زاده و توحيد دولتشناس ربوده شوند. آنچه كه عجيب به نظر مي رسد و به حق بايد نام كودني سياسي را بر آن نهاد، ادعاي رهبري نمودن اين تجمع توسط دوجين تلويزيون بي خاصيت لوس آنجلسي است كه هنوز با عكس شازده نيم پهلوي دست به دامان حمله امريكا به ايران هستند. شايد با ظهور پديده ماهواره در هشت سال پيش، اين تلويزيون ها در غياب يا ضعف يك جنبش آزادي خواه و برابري طلب دينفوذ مي توانستند صد نفري را در ميدان بهارستان تهران جمع كنند، اما در زماني كه جنبش آزادي خواهي و برابري طلبي كه به وسعت ايران با چهره ها و رهبران شناخته شده خود از دانشگاه تا كارخانه و جنبش كارگري، و از سنديكا و اتحاديه كارگري تا جنبش زنان (حال با هر تلقي و برداشتي از چپ) در نورديده است و صفي از شريف ترين انسان ها براي احقاق حقوق خود جلوي چشم جامعه قرار داده است، تنها ابلهان سياسي اين حركت را نيروي حرکت پوسيده و ارتجاعی مي دانند.
واضح و مبرهن است كه دولتي كه به اعتراف بدنه خويش از نظر اقتصادي عاجز از تامين نياز مردم است دست به سركوب مي زند. گسيل نيروهاي امنيتي به تجمعات مردم به منظور متفرق كردن آنها و دستگيري و بازداشت تعدادي از شهروندان چيز عجيبي نيست. حتي اين هم عجيب نيست كه در جريان اين شورش و در خلال سركوب مردمي كه نان مي خواهند تعدادي از رفقاي ما، دانشجويان آزادي خواه و برابري طلب مشهد، از جمله فرزاد حسن زاده و توحيد دولتشناس ربوده شوند. آنچه كه عجيب به نظر مي رسد و به حق بايد نام كودني سياسي را بر آن نهاد، ادعاي رهبري نمودن اين تجمع توسط دوجين تلويزيون بي خاصيت لوس آنجلسي است كه هنوز با عكس شازده نيم پهلوي دست به دامان حمله امريكا به ايران هستند. شايد با ظهور پديده ماهواره در هشت سال پيش، اين تلويزيون ها در غياب يا ضعف يك جنبش آزادي خواه و برابري طلب دينفوذ مي توانستند صد نفري را در ميدان بهارستان تهران جمع كنند، اما در زماني كه جنبش آزادي خواهي و برابري طلبي كه به وسعت ايران با چهره ها و رهبران شناخته شده خود از دانشگاه تا كارخانه و جنبش كارگري، و از سنديكا و اتحاديه كارگري تا جنبش زنان (حال با هر تلقي و برداشتي از چپ) در نورديده است و صفي از شريف ترين انسان ها براي احقاق حقوق خود جلوي چشم جامعه قرار داده است، تنها ابلهان سياسي اين حركت را نيروي حرکت پوسيده و ارتجاعی مي دانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر